عاشق پاره سنگها باش..شاید روزی عاشق قلب پاره ی من شدی..!
من براي سال ها مينويسم...سالها بعد که چشمان تو عاشق میشوند...افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود..همیشه یکی بود یکی نبود..!
حالا دیگر از دلتنگی ها هم که بگذریم
تنها اتفاق این روزهای من است... تنهایی و نه از اعجاز آن چشم های آشنانه از حادثه خبری هست دل كندن كار خوبي است . آدم را سبك ميكند . آرام ميكند . دل بستگي سخت است خيلي اشك ميخواهد.دل كندن به آدم احساس قدرت مندي و دلتنگي ميدهد . دل كندن كار خوبي است . دل كندن سخت است . خيلي اشك مي خواهد . دل بستنم هايم را دوست دارم . دل كندن هايم را جدي نگير ! باش! عشق این نیست که فقط به کسی بگی که عاشقتم ندانسته عاشق شدم،دانسته گریه کردم ودانسته درون "دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده" و خــیــلــی دیــــــر شناختمشان...! اون لحظه که گفتی: صد تا بهتر از تو رو پیدا کردم یاد اون لحظه ای افتادم که به صد تا بهتر از تو گفتم: من بهترین رو دارم نگرانم ....نگرانم............... نگرانیم از توست.................... نمیدانم چرا گاهی برایم مبهمی..................... گاهی نمیتوانم خوب چهره ات را به یاد آورم..................... و گاهی هیچ تصوری از تو ندارم................................... نکند از خیالم بروی.......................... من که از تو فقط همین خیالت برایم باقی مانده..................... شاید می خواهی آن را هم از من بگیری............. حتی وقتی تورا در خیالم دارم...........ضربان قلبم تند میشود...نفس میگیرد.....دلم شور میزند....دست وپایم را گم میکنم...........و آنگاه بقضم می ترکد......گونه هایم با اشک هایی از جنس خیالت خیس می شود وتازه به خودم می ایم.............همه چیز رویا بود................رویا ودیگر تو را نه در حقیقت ونه در رویا ندارم......................تورا ازدست داده ام و ای کاش همه چیز خواب بود..................ای دلشوره های بی بهانه من............ راهي است ميان ما نه تو ميآيي نه من ميتوانم بروم اين جاده براي نرسيدن بود...
عشق بدون گفت هم عشقه
عشق قربانی هم هست
یعنی
ساکت بودن بخاطر همدیگه
عشق فقط داشتن نیست
عشق از دست دادن شادیهات
به خاطر شادی های همدیگه
خود شکستم.
نگاهم سراسر اشتیاق بود،
نگاهم حاکی از تپیدن قلبم بود،
نگاهم لبا لب،نیاز بود،
نگاهم شِکوه از تنهایی بود،
نگاهش...........
نگاهش خنده بود،
نگاهش شیطنت بود،
نگاهش بی مهری بود،
نگاهش شکستن قلبم بود،
نگاهش ردِ نگاهم بود
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حــتــی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
برای کســی که این روز هــا عجـــیب نبــودش را حــــس میکـنم...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم
و برای خــــــودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام !!!
Power By:
LoxBlog.Com |