برو...


عاشق پاره سنگها باش..شاید روزی عاشق قلب پاره ی من شدی..!

من براي سال ها مينويسم...سالها بعد که چشمان تو عاشق میشوند...افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود..همیشه یکی بود یکی نبود..!

برو و پشت سرت را هم نگاه نكن ، از تو بيزارم ، بهانه هايت را برايم تكرار نكن
حرفي نزن ، بي خيال ، اصلا مقصر منم ، هر چه تو بگويي ، بي وفا منم!
نگو ميروي تا من خوشبخت باشم ، نگو ميروي تا من از دست تو راحت باشم…
نگو كه لايقم نيستي و ميروي ، نگو براي آرامش من از زندگي ام ميروي….
اين بهانه ها تكراريست ، هر چه دوست داري بگو ، خيالي نيست….
راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نيستم ، بگو دلت با من نيست و ديگر نيستم!
راحت بگو كه از همان روزاول هم عاشقم نبودي ، بگو كه دوستم نداشتي و تنها با قلب من نبودي
برو كه ديگر هيچ دلخوشي به تو ندارم ، از تو بدم مي آيد و هيچ احساسي به تو ندارم
سهم تو، بي وفايي مثل خودت است كه با حرفهايش خامت كند، در قلب بي وفايش گرفتارت كند ، تا بفهمي چه دردي دارد دلشكستن!
برو، به جاي اينكه مرحمي براي زخم كهنه ام باشي ،درد مرا تازه تر ميكني !
حيف قلب من نيست كه تو در آن باشي ،تمام غمهاي دنيا در دلم باشد بهتر از آن است كه تو مال من باشي….
حيف چشمهاي من نيست كه بي وفايي مثل تو را ببينند ، تو لايقم نيستي ، فكرنكن از غم رفتنت ميميرم!
برو و پشت سرت را هم نگاه نكن ، برو و ديگر اسم مرا صدا نكن
بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهايي تنها باشم …



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:,ساعت 12:11 توسط راحیل| |


Power By: LoxBlog.Com