عاشق پاره سنگها باش..شاید روزی عاشق قلب پاره ی من شدی..!

من براي سال ها مينويسم...سالها بعد که چشمان تو عاشق میشوند...افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود..همیشه یکی بود یکی نبود..!

رقیبم... دزد امیدم..

تو که آن نازنین را از برم بردی. همیشه شادمان گردی
برو خوش باش و با او مهربانی کن...

رقیب من...
به عشقم عشق میورزی لبانش را تو میبوسی    
حریر گیسوانش را نوازش میکنی تو هرشب             
زعطر خوب اندامش مشامت شاد میگردد
برو خوش باشو با او مهربانی کن...

رقیب من...
زمانیکه تو در خوابی همیشه همسرت آن عشق نافرجام من بیدار میماند...
بیاد آن عهد بگذشته کنار پنجره می آید و آرام می گرید...

رقیب من نمیدانی..... برو خوش باشو بااو مهربانی کن.......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 14:4 توسط راحیل| |


Power By: LoxBlog.Com