عاشق پاره سنگها باش..شاید روزی عاشق قلب پاره ی من شدی..!
من براي سال ها مينويسم...سالها بعد که چشمان تو عاشق میشوند...افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود..همیشه یکی بود یکی نبود..!
جغرافیا را دوست ندارم، مرز ها را پررنگ می کند... تاریخ را دوست ندارم که خاطرات را... احتمال را دوست دارم... وقتی آمار تو را می گیرم، همیشه می گذارم جایی برای خطا بماند... شاید روزی بخواهی برگردی... احتمال است دیگر...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |